هنوز حرفای ا. تو گوشمه

_خانوم ق.شما خیلی بی احساس وسردی 

بابچه ها سردی و.

من اشک میریختم جلوی اون واون منو متهم میکرد!

_سعی کردم این اخلاقای بچه گونتونو بذارین کنار و.

من بی دفاع تر ازهمیشه.حرف نزده و تهمت!مثل آش نخورده ودهنی که سوخته!

اون روز یادمه ج اومد گفت آقای ا.گفت چرا این زودتر ازهمه میاد!

تو جلسه همون آقای اگفت بابت ساعتای قبل کار حقوقی نمیدیم!

من تو ذهنم روزایو مرور میکنم که همون آقای ا.گفت کارای غرفه باخودته بیا رنگ بزن وانجام بده تاقبل افتتاحیه!

حالا اینجوری باید بشنوم!

حرفاشون هنوز توذهنمه.حالم از همشون بهم میخوره!

از خیر اون 200واندی پولم گذشتم و حرامشان باد!

با خودم میگم من وقتی گفتم اگه اونا 1درصد براشون مهم باشه پیگیر میشن!گوشی خاموشه خب زنگ بزنن خونه!

حالم از خودم بهم میخوره

از نیش وکنایه وسرکوفتای خاله وخانواده!

یعنی میشه یه روزی حالم بهتر بشه.

با مامان بحث کردم

همه چی براش مهم بوده جز من!فکرمیکنه وظیفه پدر ومادر فقط سیرکردن شکمه بچه اس!

گند زدن به بچگیم حالا دارن گند میزنن به جوونیم!

خداهم فقط نگاه میکنه :/

عواقب مهربونی زیاد...

ا ,آقای ,اون ,حالم ,مهم ,فقط ,ا گفت ,آقای ا ,و من ,همون آقای ,بهم میخوره

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

softgostar ماسینکس ایران مرکز تخصصی تعمیرات گیربکس اتوماتیک BooM RooM منو تو مسجد نور اهل سنت بندرعباس ماساژ ملل im mosafer حسین زارع synoptic(سینوپتیک)